لبخند پشت درهای بسته

روایت فرشته از آیینه‌ای که هنوز امید را بازتاب می‌دهد

قبل از آمدن طالبان، من، فرشته، آرایشگر بودم. زن‌ها به آرایشگاه می‌آمدند، حرف می‌زدند، می‌خندیدند و غصه‌هایشان را برای ساعتی فراموش می‌کردند. آنجا فقط یک محل کار نبود؛ پناهگاهی بود که در آن می‌توانستیم خودِ واقعی‌مان باشیم، بی‌هیچ ترسی. اما با قوانین جدید، همه آرایشگاه‌ها بسته شدند و درهای امید یکی‌یکی قفل خورد.

مدتی بود که حس می‌کردم بخشی از من خاموش شده است. سکوت خانه برایم سنگین بود و دلم برای صدای خنده مشتریان تنگ شده بود. تا اینکه تصمیم گرفتم در خانه برای چند دوست و آشنا، کارم را ادامه بدهم. هرچند باید پنهانی باشد، اما همین اندک فرصتی که داریم، برایم باارزش است.

وقتی در آینه، لبخند یکی از مشتریانم را می‌بینم، احساس می‌کنم این کار کوچک، نوعی مقاومت است. شاید نتوانیم قوانین را عوض کنیم، اما می‌توانیم با هر لبخند، با هر رنگ مو، و با هر آرایش، به خودمان یادآوری کنیم که هنوز زنده‌ایم و هنوز امید داریم.

جواب دهید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

صدای زن امروز رسانه‌ای مستقل برای بازتاب تجربه‌ها، چالش‌ها و دستاوردهای زنان، با هدف ترویج برابری و توانمندسازی در جامعه.

© ۲۰۲۵ hervoicetoday.com – تمامی حقوق این وب‌سایت محفوظ است.