بیش از سه سال است که زنان افغانستان از درس، تحصیل و کار محروم هستند. قشری که سالها زحمت کشیدند و با هزاران موانع دست و پنجه نرم کردند به امید اینکه آزادانه زندگی کنند. از نشستن پای تختهای قالینبافی گرفته تا نجات جان انسانها، زنان افغانستان شب و روز تلاش کردند و برای هدفهای شان مردانه وار جنگیدند. با وجود مسئولیتهای درون خانه، زنان در بیرون ایفای وظیفه کردند و دوش به دوش مردان برای آبادانی سرزمینشان تقلا نمودند. همچنان، همواره برای داشتن حقوق اساسی مانند آزادی، زندگی و کار، آنان بی باکانه و شجاعانه مبارزه نمودند. طی کردن چنین مسیری کار آسانی نبود ولی تمام این تلاشها صرفاً برای رسیدن به فردای بهتر بود.
زندگی زنان این سرزمین مملو از داستانهای رنج و مشقت است. شکیبا دختری بیست و دو سالهای که از شرایط کنونی رنج میبرد حکایت تلخی از زندگی دارد. او با تلاش و زحمتی که پدرش با دهقانی برای خانواده خوراک و پوشاک تهیه میکرده است، به مکتب رفته و کلاس دوازدهم را با نمره عالی فارغ شده است. حالا، او که فرزند بزرگ خانواده است، چشم امید به او دوخته شده است تا بتواند با پدرش در شرایط سختی کنونی همکاری کند. او روزانه دو ساعت پیاده به مکتب رفتوآمد میکرده است. شبها زیر چراغ کمنور درس و مشق خودرا انجام میداده است تا شاید روزی به آسایش و راحتی برسد و آیندهای روشن برای خود و خانواده اش رقم بزند. او چند سال دانشگاه درس خوانده است اما سال آخر دانشگاه تمام رویایش برباد میرود؛ زیرا درس و تحصیل برای دختران در کشور ممنوع اعلام میشود.
امروز در افغانستان هزارن شکیبایی وجود دارند که جز امید به فردای نامعلوم چارهای ندارند. ما همیشه شاهد مبارزات زنان بخاطر حقوق شان به شکل های مختلف بوده ایم. عدهای در اعتراضهای خیابانی اشتراک کردند، برخی با موسیقی صدای شان را به جهانیان رسانده اند و کسانی هم مانند شکیبا داستان شانرا بازگو کرده اند. زنان تاثیرگذار زیادی بودند که در بخش های سیاست، حقوق بشر، هنر و آموزش فعالیت نموده اند. برخی از این زنان فعال را میتوان به عنوان نمونه نام گرفت. برای مثال، فوزیه کوفی یکی از فعالان سیاسی و حقوق زنان، نماینده پارلمان، و از چهرههای مطرح در مذاکرات صلح دوهه بود. همچنان، مسعوده جلال اولین نامزد زن در انتخابات ریاست جمهوری افغانستان بود که بعدا به عنوان وزیر امور زنان ایفای وظیفه نمود. همینطور، شکیبا هاشمی نویسنده و دیپلمات و بنیانگذار سازمان “افغانستان لیبره” بود که برای تامین حقوق زنان و آموزش آنان کار خدمت کرد. این صرفاً چند نمونه از زنان فعال افغانستان است که مجال نام بردن سایر فعالان زن در این مقاله نیست. باری، صدها زن موفق دیگر، که میتوانستند الگو برای نسل امروز باشد، متاسفانه در جریان تحولات سیاسی به کشورهای بیگانه مهاجر شدند.
زنان در افغانستان ثابت کرده اند که میتوانند دستاوردهای بزرگی را به ارمغان بیاورند و برای نسل جوان کار کنند. مادران با سواد و تحصیل کرده نقش ارزندهای را در تحصیل فرزندان شان ایفای کردند. برای مثال، آنان از حل مسائل کوچک مانند مشق فرزندان گرفته تا مسائل بزرگ روحی و روانی فرزندان شان نقش داشته اند.
باری، بستن دروازههای مکاتب و دانشگاهها نه تنها برای زنان، بلکه برای همهای نسل آینده باعث جهالت و تاریکی خواهد شد. علاوه بر این، ممنوعیت کار برای زنان، به خصوص زنان بیسرپرست و کسانی که که در چهل سال جنگ همسران و پسران شان را از دست داده اند، و تنها نان آور خانواده شان هستند، این وضعیت فلاکت شان را چند برابر خواهد ساخت. گرسنگی باعث خواهد شد تا آنان به تکدیگری، دزدی و حتی فساد اخلاقی روی بیاورند.
متاسفانه، در وضعیت کنونی، هیچ نهادی حقوقی واکنش آنچنان جدی نشان نمیدهد و زنان افغان بار دیگر حقوق انسانی شان را از دست دادند. علاوه بر نهادها و سازمانهای مدافع حقوق بشری، مردان نیز سکوت را بر هر واکنش و اعتراض ترجیح دادند. برای حفاظت از جان شان، آنان را از هر گونه مبارزه علیه نقض حقوق مادران، همسران، خواهران و دختران دست کشیده اند. عدم اعتراض مردان از محدودیت آموزش و کار برای زنان باعث شد هر روز محدودیت جدیدی برای زنان وضع شود. ادامه این وضعیت میتواند به تاریکی و جهل بیشتر جامعه بیافزاید و زنان را کاملا از عرصههای سیاسی، فرهنگی و اقتصادی جامعه طرد کند.
نویسنده: ف.م


